برگ هایی از دفترم

این سکوتم است که میخوانی...

برگ هایی از دفترم

این سکوتم است که میخوانی...

سلام خوش اومدید
اینجا هر نوشته ای که وجود داره،به قلم خودم هست.مطلب کپی شده وجود نداره.
ممنون میشم بعد از خوندن هر نوشته، نظرتون رو برام ثبت کنید

آخرین مطالب

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

و حالا

عشق؛

همان گمشده ایست

که روزگاری 

پیدایش کرده بودم..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۶ ، ۱۹:۱۵
Kimia

میخواستم بشوم "او"

"او" تمام هر آنچه که میخواستم بود..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۲۰:۰۵
Kimia

نیست؛

ولی دارمش!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۶
Kimia


برایش نوشت:

"تو فردایی؛

همانی که قرار است به خاطرش 

زنده بمانم"


برایش نوشتم:

تو دیروزی؛

همانی که به خاطرش 

مُردم...





برایش نوشت:

"انقدر از تو مینویسم تا همه عاشقت شوند"


برایش نوشتم:

انقدر از تو نوشته ام که خودت هم نمیدانی

اما پنهان کردم؛

نمیخواستم هیچکسی جز من عاشقت شود




برایش نوشت:

"هنوزم میشه عاشق بود

تو باشی کار سختی نیست"


برایش نوشتم:

دیگه نمیشه عاشق بود

تو نباشی

کار سختیه






برایش نوشت:

"عشق،

لبخند،

زندگی"


برایش نوشتم:

عشق..

گریه..

مرگ..




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۲۰:۵۳
Kimia

در امتداد قطار میروم

در امتدادِ رفتن

و نرسیدن.

نگاه میکنم

تمام قطار را 

شروعش را

پایانش را..

میروم

اما نمیرسم

می ایستم؛

اما رفته ای...

یکی از صندلی های همین قطار

تو را میشناسد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۶ ، ۱۴:۳۷
Kimia

دیدن روی ماه او

شد غزلی نیمه تمام..



پی نوشت:(تکمیل میشود)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۶ ، ۲۳:۵۷
Kimia